
شهروند موحد
شهروند موحد
دکتر سید احمد زرهانی
جهان اسلام در حال بيداري و برخاستن است و به تدريج سايه نظام استکباري و سرمايهداري غرب بر ارکان تصميمگيري مسلمين کمرنگتر ميشود.
مسلمانان در راه پيدا کردن ساز و کارهاي فرهنگي و اقتصادي و سياسي و اجتماعي اهتمام ميورزند و خورشيد تمدن جديد اسلامي در افق دنياي معاصر در آستانه طلوع قرار دارد. ابداع روشها و منشهاي نو و درخور تمدن نوبنياد اسلامي از اهم وظايف عالمان و متفکران جوامع و ملل اسلامي است. عناصر تشکيل دهنده يک تمدن از جهان بيني گرفته تا فلسفه تعليم و تربيت و رفتارهاي فردي و خانوادگي و اجتماعي بايد با هم متناسب و متوازن باشند.
به بيان ديگر در تمدن اسلامي از حيث نظري بايد تکليف سياست اسلامي، اقتصاد اسلامي، علوم انساني و تعامل فرد و اجتماع و اخلاق شهروندي بر اساس جهانبيني توحيدي روشن شود. هر چند تطهير مناسبات مسلمين از جهان بيني مادي غرب نياز به زمان و اتخاذ تدابير متين دارد، ليکن با توليد علم و انديشه اسلامي فرصت مناسبي براي خلق نرمافزارها و شرايط کارآمد فراهم ميگردد. يکي از ساحتهاي خلق انديشه، تلاش براي ترسيم رفتارهاي شهروند موحد در امت واحده است.
با نگاهي به نيمرخ رفتاري شهروندان جوامع اسلامي نوعي آفتزدگي و غربگرايي و خود کمبيني و خرافاتپذيري و التقاط را در رفتارها و کردارهاي طيف وسيعي از شهروندان ملاحظه و مشاهده ميکنيم. اين آفات نشانههاي سيطره استعمار بر فرهنگ مشرق زمين و عقبافتادگيهاي علمي و فرهنگي در قرون اخير است. خاصيت مهم بيداري اسلامي، تمدن آفريني است و رهآورد يک تمدن نو، اصلاح رفتارها و پندارهاست. اين اصلاح اگر ريشه در جهانبيني توحيدي داشته باشد، ادبيات و فرهنگ موحدانهاي را براي جهانيان به ارمغان ميآورد. تغيير در طرز تفکر و اصلاح بينشها هر چند دشوار مينمايد، ولي غير ممکن نيست. مهم اين است که سرچشمههاي توليد فرهنگ و انديشه يعني مراکز علمي، دانشگاهي و رسانهاي جهان اسلام متحول شوند. يکي از مشکلات کنوني جهان اسلام نشر غرب زدگي و ترويج ناآگاهانه مباني ماترياليسم از طريق اين سرچشمههاست. در اين مقاله با اختصار برخي از ويژگيهاي شهروند موحد از ديدگاه قرآن ذکر ميشود. به اين اميد که صاحب نظران و قرآن پژوهان در امتداد معماري تمدن نوبنياد اسلامي بر ترسيم جامعتر سيماي شهروند موحد در امت واحده اهتمام ورزند و در گنجينه حکمت الهي را به روي مشتاقان و رهپويان توحيد باز سازند.
گزيدهاي از رفتارها و بينشهاي شهروند موحد بدين قرار است:
1- شهروند موحد ايمان به خداي يگانه و التزام به عمل صالح و کار نيک دارد.
در جاي جاي قرآن مجيد ايمان و عمل صالح مورد تأکيد قرار گرفتهاند. نگاهي به سوره مبارکه عصر نشان ميدهد که انسان در سراشيب خسارت قرار دارد مگر آنکه اهل ايمان به خدا و انجام عمل صالح و سفارش به حق و صبر و ايستادگي در راه هدف باشد. در آيه 177 سوره مبارکه بقره، کار نيک و نيکي به صورتي باشکوه ترسيم شده است و نيکي را خداوند ايمان به خدا و روز قيامت و اعتقاد به وجود فرشتگان و کتب آسماني و پيامبران و بخشيدن اموال دوست داشتني به نزديکان و يتيمان و فقرا و در راهماندگان و مستمندان و آزادکردن بردگان و اقامه نماز و پرداخت زکات و پايبندي به عهد و پيمان و ايستادگي و شکيبايي در سختيها و بحرانها قلمداد ميکند و کساني که اين آراستگيهاي معنوي را دارند، از شجره راستگويان و پروا پيشگان به حساب ميآورد. طبعاً نويسندگان کتب درسي، سازندگان مجموعههاي تصويري در صدا و سيماي کشورهاي اسلامي بايد با کمک هنر و ادبيات و فرهنگ و تعليم و تربيت، مروج اين خصائص باشند و شهروند موحد را بر وفق اين آموزههاي قرآني پرورش دهند.
2- شهروند موحد اهل نيايش است.
انسان موحد با خدا اتصال و پيوستگي مستمر دارد. اين وصال در پرتو عبادت و نيايش حاصل ميگردد. بخش قابل توجهي از بحرانهاي رواني جوامع مدرن ناشي از بي ارتباطي و يا کمارتباطي با خداست. گاهي نادانسته خدا را از خود دور ميپنداريم و سرگرم بهرهوري از تمکن محدود خود براي عبور از مشکلات ميشويم. در حالي که بهرهوري از اين تمکن در سايه اتکال به خدا، قدرت بندگان را مضاعف و قدمهاي پويندگان را پر برکتتر ميکند. خدا از مسلمانان دور نيست. در قرآن ميخوانيم: «و اذا سألک عبادي عني فاني قريب، اجيب دعوه الداع اذا دعان فليستجيبوا لي و ليومنوا بي لعلهم يرشدون» يعني هر وقت بندگانم درباره من از تو چيزي بپرسند، آگاه باشند که من به آنان نزديکم، دعاي نيايشگر را اجابت ميکنم؛ پس آنها دعوت من را اجابت کنند و به من ايمان بياورند، به اين اميد که رشد يابند. خداوندي که از رگ گردن به بندگان نزديکتر است، مشوق بندگان خود به نيايش است. اين نيايش، بنده را از خاک به افلاک ميرساند و مسير تکامل او را هموار ميسازد. شهروند موحد به منزله درختي است که با آب ذکر خدا آبياري ميشود و طراوات ميگيرد و ميداند اگر خدا را فراموش کند، دچار «ضنک معيشت» و بحران «خود فراموشي» ميگردد و جايگاه انساني خود را از دست ميدهد.
3- شهروند موحد آمر به معروف و ناهي از منکراست.
ولايت مؤمن بر مؤمن اقتضاء دارد تا شهروند موحد نسبت به افکار و رفتار ساير شهروندان جامعه توحيدي بياعتناء نباشد. عناصر امت واحده در قبال يکديگر تعهد دوستانه و رفتار مصلحانه دارند. از آن جهت که همديگر را دوست دارند بر کار هم نظارت دارند و نيکي و نيکوکاري را گوشزد ميکنند و از رشد زشتيها و زشتکاريها ممانعت به عمل ميآورند. خداوند حکيم ميفرمايد: «کنتم خير امه اخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله... » همانطور که در صدر اسلام نياکان ما پرچم نورافشاني را بر دوش گرفتند و مردم را به انجام معروف و اجتناب از منکر ترغيب کردند، امروز هم شهروندان موحد امت اسلامي چنين رسالتي بر عهده دارند و در ابلاغ «رسالات الله» نبايد کوتاهي روا دارند. تحکيم فرهنگ امر به معروف و نهي از منکر بايد از کودکي آموزش داده شود. آنگونه که لقمان حکيم آموزگار حکيمان يکتاپرست تاريخ فرزند عزيز و نونهال خود را از همان دوران كودكي به اقامه نماز و امر به معروف و نهي از منکر و ايستادگي در برابر ناملايمات فرا ميخواند و به او ادب اثرگذاري نيکو بر ديگران ميآموزد.
4- شهروند موحد انفاق ميکند و به ديگران کمک ميرساند.
يکي از آفات تمدن غرب، ترويج طمعورزي و مالاندوزي است. تمدن غرب، قدرت را در تراکم ثروت و انباشت دارايي ميداند و سعادت را در به دست آوردن رفاه و کسب مال زياد و رسيدن به خويش ميپندارد. بيترديد کسب حلال و تأمين رفاه خود و خانواده، کاري پسنديده است. ليکن حرص ورزيدن و بلعيدن حلال و حرام و شبههناک و بياعتنايي نسبت به فقر عمومي از آداب مسلماني به دور است. شهروند موحد در ارتزاق متکي به رزق و روزي حلال و طيب است و در همان مال پاکيزهاش هم «حق معلومي براي سائل و محروم» وجود دارد و از آنچه دوست داشتني است، به ديگران ميبخشد.
در قرآن مجيد ميخوانيم: «لن تنالوا البر حتي تنفقوا مما تحبون...» يعني به مقام نيکي نائل نميگرديد، مگر از آنچه دوست داريد در راه خدا انفاق کنيد. معالاسف امروز 80 درصد ثروت جهان اسلام در اختيار 20 درصد از مسلمانان است و فقر و فاقه و کم سوادي و فقدان سلامت و بهداشت، پيکره جامعه اسلامي را تهديد ميکند. سرور موحدان جهان، امام علي بن ابيطالب(ع) در نهج البلاغه ميفرمايد: «آنگاه که کسي ميميرد، مردم ميپرسند چه جا گذاشت؟ و ملائکه ميپرسند چه پيش فرستاد؟!» امروزه شاهد حيف و ميل بسياري از «ماترک» مسلميني هستيم که «ماقدم» در خور ذکري ندارند و در برزخ به سختي روزگار ميگذرانند. ذخيرهسازي بيفرجام اموال، غالباً براي رفع و رجوع مشکلات روز مبادا انجام ميگيرد، در حالي که روز مبادا دو روز است: يکي روز مبادا در دنيا که چارهاش پس انداز معقول و حکيمانه و حلال است و ديگري روز مبادا در قيامت است که مال و فرزندان در آن روز نفعي ندارند و چارهساز آن روز عسير و دشوار رهتوشهاي پيش فرستاده از باقيات الصالحات است.
شهروند موحد بايد به گونهاي تربيت شود که باور کند اموال متراکم و متکاثر، حلاّل مشکل روز مبادا نيست؛ زيرا «و ان يمسسک الله بضر فلا کاشف له الا هو و ان يمسسک بخير فهو علي کل شيء قدير» يعني اگر خداوند به تو آسيب و زياني برساند به غير از خودش کسي درمانگر آن نيست و اگر خيري به تو رساند کسي نميتواند جلو آن را بگيرد و خداوند بر انجام هر کاري تواناست. موحد بصير در انفاق نه همه چيز را به کلي بذل و بخشش ميکند تا درمانده شود و نه دست خود را ميبندد و به محروميت ديگران نظاره ميکند. او بر وفق اين کلام الهي عمل ميکند که: «وانفقوا في سبيل الله و لا تلقوا بايد لکم ابي التهلکه واحسنوا ان الله يحب المحسنين» امروز بخشي از جامعه بشري در مهلکه فقر و تهي دستي گرفتار است و آثار منفي آن دامنگير همه جامعه بشري است. وقتي سنت انفاق و قرضالحسنه کمرنگ شود، بدعت ربا و تکاثر رخ مينمايد.
5- شهروند موحد، عادل و دادگستر است.
در دنياي معاصر، فکر تنازع بقاء و پيوستن به مراکز قدرت و تمسک به روابط قومي و گروهي و ورود به شبکههاي منفعت آفرين، سلامت اخلاقي و توازن رفتاري مردم را در معرض تهديد قرار داده است. مصيبتي که در عصر ما به نام باندبازي گريبانگير جوامع مسلمان شده است، ناشي از مهجور نگاهداشتن قرآن مجيد و دوري از تعاليم حيات بخش آن است. گاهي به جاي اعتصام به حبلالله، تمسک به کانونهاي قدرت و ثروت ميجوييم و با ظاهري آراسته به معروف، مرتکب منکر ميشويم و حقيقت را فداي مصلحت زودگذر ميکنيم. قرآن مجيد به ما ميآموزد: «يا ايها الذين آمنوا کونوا قوامين لله شهداء بالقسط و لا يجرمنکم شنئان قوم علي الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوي و اتقوا الله ان الله خبير بما تعملون» يعني اي کساني كه ايمان به خدا آوردهايد، براي خدا به پا خيزيد و به قسط و داد شهادت دهيد و مبادا خصومت شما با گروهي شما را برانگيزد که به عدالت رفتار نکنيد. دادگستر باشيد و به عدالت رفتار کنيد که اين کار به تقوا نزديکتر است. از خدا بترسيد که خداوند بر کارهاي شما آگاهي دارد. کسي که سرسپرده يک گروه قدرت مدار و دنيا طلب نيست، ميتواند با نگاهي موحدانه مسير عدالت را برگزيند و در هنگامه اختلافات، حقيقت را در مسلخ مصلحت قرباني نکند.
6- شهروند موحد ملتزم به رعايت اتحاد در امت واحده است.
شهروندان موحد به حکم قرآن، مؤظف به اعتصمام به حبلالله و پرهيز از تفرقهاند.
آنان يکديگر را تار و پود پيکره نظام اجتماعي ميبينند و از آسيبرساندن به انسجام امت حذر ميکنند و ميدانند که سيل تفرقه چيزي جز فروپاشي نظام اجتماعي به ارمغان نميآورد. قرآن مجيد در اين باره ميفرمايد: «و اطعيوا الله و رسوله و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحکم و اصبروا ان الله مع الصابرين» يعني فرمانبر خدا و پيامبرش باشيد و با همديگر اختلاف و تنازع روا نداريد که اين منازعات، باعث ناتواني و سستيتان ميگردد و عزت و عظمت شما را بر باد ميدهد. صابر و شکيبا باشيد که خداوند با صابران و شکيبايان است.
در فرهنگ انبياء سب و دشنام دادن جايگاهي ندارد و دعوت به سبيل پروردگار با حکمت و موعظه حسنه و جدال احسن انجام ميپذيرد. موحدان فرزانه، سخنان ديگران را گوش ميدهند و بهترين آن را برميگزينند و از جنگ و جدالهاي لفظي و خصومت برانگيز پرهيز ميکنند و بر شاخ چون مينشينند جاهلانه بن نميبرند و با جاه طلبي جاي خود را در کشتي امت و در امواج متلاطم سوراخ نميکنند و به سلامت سرنشينان سفينهالنجاه ميانديشند. نادانسته ديگران را تخطئه نميکنند و از «ولا تقف ماليس لک به علم...» الهام ميگيرند. با جهالت به مجادله با ديگران روي نميآورند و چشم و گوش و قلب خود را در برابر خدا مسئول ميدانند.
در مکتبي که خداوند عزيزش ميفرمايد: «...کتب علي نفسه الرحمه...» نبايد شهروندان يکتا پرستش، از دايره رحمت نسبت به هم خارج شوند و رحماء بينهم را به فراموشي سپارند و با خشونت با هم رفتار کنند. هر مسلماني بايد نفس خود را با باران رحمت الهي پر طروات کند و در بحبوحه اختلافات از درشت خويي نسبت به مسلمان ديگر اجتناب ورزد و تعقل و حكمت را بر تعصب و حدّت رجحان دهد.
گزارههاي فراوان ديگري در رفتارشناسي شهروند موحد در امت واحده از قرآن مجيد استنباط ميشود که ذکر آنها مجال واسعتري را ميطلبد.
پينوشتها
1 . بقره، 177 .
2 . بقره، 186 .
3 . آل عمران، 110.
4 . آل عمران، 92.
5 . انعام،17 .
6 . بقره، 195.
7 . مائده، 8.
8 .انفال، 46 .
9 . اسراء، 36.
10 . انعام، 12.
منبع :مجله مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی (فروغ وحدت)
آدرس سایت مجله http://foroughevahdat.mazaheb.ac.ir/
0 نظر